قرآن وسنت
جمعه 17 آذر 1391برچسب:, :: 16:24 :: نويسنده : قرآن وسنت

 

ای منزل تاریک و تنگ فرزند بابا آدمم                   هم امت سردار دین و آن نبی خاتمم

امشب تورا مهمان شدم روحم چو رفت بی جان شدم    از زندگی آرام شدم فرزند بابا آدمم

بر شانه ات کردم خطا بودم همانا بی وفا                  بر من متاز ترس از خدا فرزند بابا آدمم

از من شدند جویا نکیر و منکر آن مأمور حق             کردند مرا چرخ و فلک فرزند بابا آدمم

بودم عزیز روی زمین شیطان بود اندر کمین          چون کینه داشت بر من دین فرزند بابا آدمم

اعمال تورا یاری کند هم از تو بیزاری کند                احساس شرمساری کند فرزند بابا آدمم

گشتم اسیر منزلم آرمانها ماند بر دلم                      مشتی زخاک شد حاصلم فرزند بابا آدمم

ای آدمی بر خود مناز آماده باش و خود بساز         بر دین و قرآنش بناز فرزند بابا آدمم

آخر پشیمانی چه سود گر جمع گردد تار و پود        تأخیر مکن بر خیز تو زود فرزند بابا آدمم

گر چشم بندی آن زمان هر چه تورا بودش همان       گر عاقلی چیزی بدان فرزند بابا آدمم

ای بنده ی یزدان پاک آن ساخت و ساز تو زخاک       عذاب قبر است بیمناک فرزند بابا آدمم

شاه و گدا در زیر خاک بر کس نباشد هیچ باک          جز رب همه نیست و هلاک فرزند بابا آدمم

برکشت و کارت سود بود محبوب زتو خوشنود بود      آن امتحانت زود بود فرزند بابا آدمم

تبلیف جهاد یاری کند هم از تو بیزاری کند               از فتنه بیزاری کند فرزند بابا آدمم

روزی به آن سو می روی احضار به دربار می شوی      در آن حضور خوار می شوی فرزند بابا آدمم

پرسند چه کردی در جهان ای بنده ی نا مهربان             اقرار کن خود بر زبان فرزند بابا آدمم

تحقیق فقط از تو شود هرچه که داشتی رو شود               هر ذره موبه مو شود فرزند بابا آدمم

ای آدمی ترس از خدا بر عهد اسلام کن وفا                  پرهیز کن تو از خطا فرزند بابا آدمم

 

یک شنبه 5 آذر 1391برچسب:, :: 17:27 :: نويسنده : قرآن وسنت

 

فضایل ماه محرم :

1- زياد روزه گرفتن در ماه محرم مستحب است.

پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: «أفضل الصيام بعد رمضان شهر الله المحرم، أفضل الصلاة بعد الفريضة صلاة الليل». مسلم (1163).

یعنی: «بهترين روزه بعد از ماه رمضان روزه ماه محرم و بهترين نماز بعد از نمازهاي فرض نماز شب است».

2- روزه گرفتن در روز تاسوعا (نُهم محرم) و عاشورا (دهم محرم) مستحب است.

از پيامبر صلی الله علیه وسلم درباره روزه روز عاشورا سؤال شد؟ فرمودند: «يکفر السنة الماضية».

یعنی: «گناهان سال گذشته را از بين مي‌برد». مسلم (1162).

و در مورد روزه تاسوعا فرمود: «فَإِذَا كَانَ الْعَامُ الْمُقْبِلُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ صُمْنَا الْيَوْمَ التَّاسِعَ».

یعنی: «هرگاه سال آينده فرا رسيد إنشاء الله روز نهم را نيز روزه خواهيم گرفت«. مسلم (1916).

پنج شنبه 2 آذر 1391برچسب:, :: 9:58 :: نويسنده : قرآن وسنت

 

شاید جاى تعجب باشد كه چطور میشود در آن روزى كه جانها گداز بُوَد، بتوان افلام جنسى را تماشا كرد، ولى این حقیقت هست، داستان واقعى پایین را بخوانید تا باور كنید.

پدر همراه یك شیخ و بقیه همراهان براى شستن متوفى پسر جوانش حاضر شده بودند تا اینكه آن جوان را شسته و دفن كنند. آن شیخ كه مسئول شستن متوفى بود دستور داد تا آنرا از لباسش مجرد كنند ولى عورتش را با پارچه اى بپوشانند تا اینكه شروع به شستنش كنند.

 

 هنگام برداشتن لباس مرده، توجه آنها به دستمال خونالودى افتاد كه دست راست مرده را پیجانده بود ولى هنگامى كه سراغ برداشتن آن دستمال رفتند پدر متوفى بر سر آنها داد و فریاد زد و شرط كرد كه براى شستن پسرش هیچكس حق ندارد كه آن دستمال را بردارد. شیخ مسئول درك كرد كه یك رازى در آن دستمال نهفته هست ولى بهر حال براى شستن آن مرده بایست آن دستمال برداشته شود، پس در خفاء به همكارانش گفت كه هنگام شستن آب زیادى را روى آن دستمال بریزید تا خودبخود از جایش كنده شود. پس او را شستند و آب زیادى را بر روى دست پیچیده شده ریختند و بمحض اینكه آن دستمال شل شد آنرا از جایش بر كند. پدر پس از اینكه دید آنها دستمال را برداشتند بر سر آنها پرخاش كرد و داد و فریاد كشید ولى پس از مدتى به گریه افتاد و به آنها گفت كه حقیقت را براىیشان بازگو خواهد كرد تا درس عبرتى باشد براى دیگران.

 

او گفت كه دیشب هنگامى كه پسرم وارد خانه شد، من و مادرش كه در حال شام خوردن بودیم به او تعارف كردیم كه همراه ما بیاید و شام میل كند ولى با عصبانیت جواب داد كه من میروم توى اتاقم و به نوكر خانه بگویید كه غذایم را توى اتاقم بیاورد. سپس رفت توى اتاقش و در را قفل كرد. نوكر غذاىش را آماده كرد و رفت كه غذا را نزد او ببرد ولى هر چه در میزد كسى در را باز نمیكرد. من و مادرش نگران شدیم و ما نیز هر چند در میزدیم او در را باز نمیكرد. بسیار نگران شدیم و فهمیدیم كه حتما اتفاقى افتاده است، پس قفل در را شكستیم و وارد اتاقش شدیم، ولى منظره اى كه دیدم مرا بسیار مبحوت كرد و اى كاش آنرا ندیده بودم !

 

پسر در حال تماشاى تلفزیون و در حالى كه ریموت تلفزیون در دست داشت فوت كرده بود، ولى مصیبت بد تر از آن این بود كه او در حال تماشاى فیلم مبتذل و جنسى جان خود را از دست داده بود. من رفتم كه ریموت را از دستش بردارم ولى هر چه سعى كردم نتوانستم تا اینكه فهمیدم اصلا ممكن نیست. پس براى حفظ آبروى خودم و پسرم، چاقویى آوردم كه دستش را ببرم، ولى پس از اینكه كمى آنرا بریدم بسیار خون از آن جارى میشد و رحمت و شفقت پدریم سبب شد كه ادامه ندهم، ولى تا آنجاییكه توانستم اطراف ریموت كه خارج از كف دستش بود را بریدم ولى قسمتى از آن همانطور كه الآن میبینید هنوز در دستش باقى است و نمیشود دستش را باز كرد و آنرا بیرون آورد.

 

سپس آنها مرده را شستند و با همان ریموت انرا دفن كردند تا روز قیامت !

 

انتهاى داستان

 

پیامبر صلى الله علیه و سلم در حدیث صحیح فرموده است که: "یبعث المرء على ما مات علیه" یعنى: "هر شخصى بر همان حالتى كه مرده باشد (در روز قیامت) بر میخیزد."

 

پس خودتان قضاوت كنید كه این جوان در روز قیامت در چه حال و احوالى برمیخیزد ! بدون شك در حال تماشا كردن آن فیلم مبتذل، ولى با گریه و زارى نه با لذت جنسى ! مگر اینكه خداوند از روى لطف و رحمتش او را مغفرت و ستر كند.

 

خداوندا، همه گناهان ما را مغفرت و ستر كن و ما را از سوء خاتمه نجات بده، آمین. 

سه شنبه 30 آبان 1391برچسب:, :: 11:19 :: نويسنده : قرآن وسنت

 پيامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود: (يا معشر الشباب من استطاع منکم الباءة فلتزوج، فإنه أغض للبصر و أحصن للفرج، و من لم يستطع فعليه بالصوم، فإنه له وجاء) «اي جماعت جوانان هر کس از شما توانايي ازدواج را دارد ازدواج کند؛ زيرا ازدواج بهتر چشم را (از حرام) مي‌پوشاند و بهتر فرج را (از حرام) محافظت مي‌کند، و کسي که نتوانست (ازدواج کند) بايد روزه بگيرد؛ چون روزه شهوت جنسي او را کم مي‌کند».متفق عليه: بخاری (5066)، مسلم (1400)

****************************

پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: (تنکح المرأة لأربع: لمالها، و لحسبها و لجمالها، و لدينها، فاظفر بذات الدين تربت يداک)«زن بخاطر چهار چيز براي ازدواج انتخاب مي‌شود : مال و دارائي، اصل و نسب، زيبائي و ديانت؛ پس زن ديندار را انتخاب کن، دستهايت خاک‌آلوده شود».متفق عليه: بخاری (5090)، مسلم (1466)

****************************

پيامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود : (تزوجوا الودود الولود فإني مکماثر بکم الأمم) «با زنان محبت‌گر و بچه‌‌زا ازدواج کنيد؛ چون من در ميان امت‌ها به کثرت شما افتخار مي‌کنم».ابوداود (2035)

****************************

پيامبر صلی الله علیه وسلم ‌فرمود :(إذا ألقي الله في قلب امري خطبة امرأة، فلابأس أن ينظر إليها) «اگر خداوند خواستگاري زني را به قلب کسي القا کرد، باکي نيست که به او نگاه کند».ابن ماجه (1864)

****************************

از مغير بن شعبه روايت است: نزد پيامبر  صلی الله علیه وسلم رفتم و با او درباره زني که قصد خواستگاريش داشتم صحبت کردم، پيامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود : (إذهب فانظر إليها، فإنه أجدر أن يؤدم بينکما) «برو او را نگاه کن چون اين امر رابطه بين شما را پايدارتر مي‌کند».نسایی (69/6) و ترمذی (1093)

****************************

ابن عمر رضی الله عنه گفت : (نهي النبي صلی الله علیه وسلم  أن يبيع بعضکم علي بيع بعض، و لايخطب الرجل علي خطبة أخيه حتي يترک الخاطب قبله، أو يأذن له الخاطب). «پيامبر صلی الله علیه وسلم  از اينکه بعضي از شما بر معامله ديگري وارد شود، و يا اينه از زني خواستگاري کند که قبلاً برادرش (شخص ديگري) از او خواستگاري کرده، نهي کرده است مگر اينکه خواستگار اول منصرف شود يا به او اجازه دهد».بخاری (5142)

****************************

پيامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود: (أيما امرأة لم ينکحها الولي فنکاحها باطل، فنکاحها باطل، فنکاحها باطل، فإن أصابها فلها مهرها بما أصاب منها، فإن اشتجروا فالسلطان ولي من لا ولي له) «هر زني که ولي او را ازدواج ندهد ازدواجش باطل است، ازدواجش باطل است، ازدواجش باطل است، پس اگر شوهرش با او نزديکي کرد بايد مهريه‌اش را به سبب نزديکي با او پرداخت کند، و اگر با هم مشاجره کردند حاکم سرپرست کسي است که سرپرست ندارد».ابن ماجه (1879)

****************************

پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: (لانکاح إلا بولي و شاهدي عدل) «ازدواج بدون ولي و دو شاهد عادل صحيح نيست».صحیح ابن ماجه (7557)

****************************

 پيامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود : (لاتنکح الأيم حتي تستأمر، ولاتنکح البکر حتي تستأذن، قالوا : يا رسول الله و کيف إذنها؟ قال : أن تسکت) «بيوه تا از او دستور نگرفتند ازدواج داده نشود، و دوشيزه هم تا از او اجازه گرفته نشود، به ازدواج کسي داده نشود. گفتند : اي رسول خدا، اجازه (رضايت) بکر چگونه است؟ فرمود : اين است که ساکت بماند». صحیح ابن ماجه (2100)

****************************

 

از خنساء بنت خدام أنصاري روايت است: (أن أباها زوجها و هي ثيب، فکرهت ذلک، فأتت رسول الله -صلى الله عليه وسلم- فرد نکاحها). «او بيوه بود و پدرش بدون رضايت او، او را به عقد کسي درآورد، نزد پيامبر صلی الله علیه وسلم  رفت و نکاحش را باطل کرد». مسلم (886)

 


پنج شنبه 25 آبان 1391برچسب:, :: 10:1 :: نويسنده : قرآن وسنت

2043

کودکان آنگونه زندگی می کنند که آموخته اند...

اگرکودکی باانتقاد زندگی کند: می آموزد که محکوم کند.

اگرکودکی باعنادودشمنی زندگی کند:  می آموزد که ستیزه جو باشد.

اگرکودکی باترس زندگی کند:  می آموزد که بهراسد.

اگرکودکی با احساس ترحم زندگی کند:  می آموزد که احساس بدبختی کند.

اگرکودکی باتمسخرزندگی کند:  می آموزدکه متزلزل باشد.

اگرکودکی باحسادت زندگی کند:  می آموزد که حسودباشد.

اگرکودکی باشرمندگی زندگی کند:  می آموزدکه احساس گناه کند.

اگرکودکی باآگاهی برتوانایی هایش زندگی کند:   می آموزد که اعتماد به نفس داشته باشد.

اگرکودکی باعشق بدون قیدوشرط زندگی کند:  می آموزد که عشق بورزد.

اگرکودکی باتأیید زندگی کند:  می آموزد که خویشتن رادوست بدارد

اگرکودکی بابینش وشناخت زندگی کند:  می آموزد که در زندگی هدف داشته باشد.

اگرکودکی باتعاون زندگی کند:  می آموزد که سخاوتمند باشد.

اگرکودکی باصداقت وانصاف زندگی کند:  می آموزد که راستگو ودرستکارباشد.

اگرکودکی بااحساس امنیت زندگی کند:  می آموزد که به خود واطرافیانش اعتماد داشته باشد.

اگرکودکی بادوستی ومهربانی زندگی کند:  می آموزد که زندگی را زیبا ببیند.

اگرکودکی بابردباری زندگی کند:   می آموزد که صبورباشد.

اگرکودکی باتشویق بجا زندگی کند:  می آموزد که قدردانی کند.

اگرشمابا آرامش زندگی کنید:   کودک شما می آموزد که بدون اضطراب زندگی کند.

راستی کودک شما چگونه زندگی می کند؟...

یک شنبه 23 آبان 1391برچسب:, :: 9:18 :: نويسنده : قرآن وسنت

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی رسول الله و علی آله و اصحابه الی یوم ‏الدین و اما بعد ‏:‏

قلب جایگاه ایمان :

خداوند عزوجل به فضل و کرم خود، دلها را به اختیار خویش قرار داده که هر طور خواست آنها را دگرگون کند. تنها اوست که ایمان را در قلوب بندگان مؤمن و پرهیزگارش می اندازد؛ چنانچه می فرماید: «وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُولَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ (7) فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَنِعْمَةً وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ » [الحجرات: 7، 8] . یعنی: بدانيد كه پيغمبر خدا در ميان شما است ( قدر او را بدانيد و بدو احترام بگذاريد). هرگاه در بسياري از كارها از شما اطاعت كند، به مشقت خواهيد افتاد. اما خداوند ايمان را در نظرتان گرامي داشته است و آن را در دلهايتان آراسته است، و كفر و نافرماني و گناه را در نظرتان زشت و ناپسند جلوه داده است، فقط آنان (كه داراي اين صفات هستند، يعني ايمان در نظرشان محبوب و مزيّن، و كفر و فسق و عصيان در نظرشان منفور و مطرود است) راهيابند. اين، لطف و نعمتي از سوي خدا است (كه بدانان ارزاني داشته است) و خداوند داراي آگاهي فراوان و فرزانگي بيشمار است ( و مي داند چه كسي شايسته هدايت، و بايسته مرحمت و نعمت است) .

رسول الله صلی الله علیه وسلم درین مورد می فرماید:‌ (الإسلام علانية والإيمان في القلب) رواه أبو يعلى. یعنی: اسلام آشکار و ظاهر بوده و ایمان در قلب قرار دارد.[1]

 آنگاه که قلب با ایمان اعمار گردد، تمام حواس، جوارح و مشاعر به سوی نیکی و عمل صالح به حرکت می افتد؛ چون قلب محور اعتماد بوده و امر و نهی می کند و اعضای دیگر پیرو او هستند. رسول الله صلی الله علیه وسلم از این مقام قلب چنین تعبیر کرده اند:‌ «أَلَا وَإِنَّ فِي الْجَسَدِ مُضْغَةً إِذَا صَلَحَتْ صَلَحَ الْجَسَدُ كُلُّهُ وَإِذَا فَسَدَتْ فَسَدَ الْجَسَدُ كُلُّهُ أَلَا وَهِيَ الْقَلْبُ» [صحيح البخاري 1/ 56]. یعنی: آگاه باشيد که در جسم پارهء گوشتي است که اگر درست شود، همهء جسد درست و صالح ميگردد و اگر فاسد گردد تمام جسم فاسد مي گردد و بدانيد که آن قلب است.

هر اندازه که ایمان در قلب نهادینه گردد، نیروی خیر خواهی در وجود پرورش میابد و سینه مؤمن به سوی اعمال صالح فراوانی فراخ می گردد و این گونه چرخش پیدا می کند.

 

نیازمندی دلها به تجدید ایمان:‌

 مسلمان همیشه به غذای روحی جدیدی نیاز دارد تا دلش را به شارژ های ایمانی شارژ نموده و و سینه اش را برای پیشقدمی در میدان اعمال صالحه فراخ گرداند. اگر مسلمان از غذای قلبش غافل شود، سست و مریض شده و قلبش می میرد؛ خداوند تبارک و تعالی تأثیر ایمان را در قلبها چنین بیان می کند: «وَمَن يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ والله بكل شيء عليم» (التغابن: 11). یعنی: و هر كس كه به خدا ايمان داشته باشد، خدا دل او را ( به ثبات و آرامش، و خوشنودي به قضا و قدر الهي مي رساند و ) رهنمود مي گرداند ، و خداوند از هر چيزي كاملاً آگاه است.

خداوند متعال به سبب اعمال نیکو، نور و روشنایی را به قلب مؤمن داخل می کند تاکه انشراح صدر به میان آمده و دل مؤمن خنک گردد؛ پس انسان مؤمن، نسبت به دنیا زاهد شده و برای آخرت عمل نموده و به ملاقات پروردگارش آمادگی می گیرد.

از دلایل این مورد، فرموده رسول الله صلی الله علیه وسلم است که می فرماید:‌ «التجافي عن دار الغرور، والإنابة إلى دار الخلود، والاستعداد للموت قبل نزول الموت» (رواه ابن أبي الدنيا والحاكم في مستدركه). یعنی: فاصله گرفتن از زندگی فریبنده و رجوع به دار همیشگی و آمادگی برای مرگ پیش از فرارسیدن مرگ.[2]

خداوند می فرماید: «أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلإِسْلامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِّن رَّبِّهِ فَوَيْلٌ لِّلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُم مِّن ذِكْرِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ فِي ضَلالٍ مُّبِينٍ» (الزمر: 22). یعنی: آيا كسي كه خداوند سينه اش را براي پذيرش اسلام گشاده و فراخ ساخته است و داراي ( بينشي روشن از ) نور پروردگارش مي باشد ( و در پرتو آن ، راه را از چاه تشخيص مي دهد ، همچون كسي است كه هدايت الهي در سايه اسلام پرتوي به دل او نيفكنده است و درونش با ايمان تابان نشده است ؟ ! ) . واي بر كساني كه دلهاي سنگيني دارند و ياد خدا بدانها راه نمي يابد ( و قرآن يزدان در آنها اثر نمي گذارد ! ) . آنان واقعاً به گمراهي و سرگشتگي آشكاري دچارند .

برخی وسایل تجدید ایمان قرار ذیل اند:‌ ذکر، دعا، احساس عظمت خداوند، تدبر به مخلوقات الله متعال،‌ یاد مرگ،‌ زیارت قبور، دوستی با اهل ایمان و همراهی با صالحان.

 

 گناهان ایمان را ضعیف ساخته و دلها را بیمار می سازد:

 گناهان و معاصی ایمان را در قلوب ضعیف می سازد و دلها را به امراض و آفات عدیده دچار می کند مثل: سنگدلی، سختگیری، انکار حق، پیروی از خواهش های نفسانی، غرور، محبت دنیا و مال، فخر فروشی، تنبلی در انجام عبادات و اعمال صالحه، بد اخلاقی و انحراف از راه مستقیم. خداوند تبارک و تعالی در آیات زیاد قرآنی به این خطر اشاره نموده؛ چنانچه می فرماید:‌

«أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَن يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ» (المائدة: 41). یعنی: آنان كسانيند كه ( در ضلال و عناد اسراف كرده اند و) خداوند نمي خواهد دلهايشان را ( از كثافت كفر و شرك ) پاك گرداند.

«ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُم مِّنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ المَاءُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ» (البقرة: 74). یعنی: پس از آن ، دلهاي شما سخت شد ، همچون سنگ يا سخت تر از سنگ . و پاره اي از سنگها است كه از آن نهرها مي جوشد ، و پاره اي از آنها است كه مي شكافد و آب از آن بيرون مي آيد ، و پاره اي از آنها است كه از ترس خدا فرو مي ريزد . و خدا از آنچه مي كنيد بي خبر نيست .

« فَبِمَا نَقْضِهِم مِّيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً» (المائدة: 13). یعنی: امّا به سبب پيمان شكني ايشان ، آنان را نفرين كرديم و از رحمت خود محروم داشتيم و دلهايشان را سخت نموديم ( به گونه اي كه دليل و اندرز بدان راه نمي يافت ) .

رسول معظم اسلام تأثیرگناه بر قلوب چنین بیان می کند: «إِنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا أَذْنَبَ ذَنْبًا كَانَتْ نُكْتَةٌ سَوْدَاءُ فِي قَلْبِهِ، فَإِنْ تَابَ وَنَزَعَ وَاسْتَغْفَرَ صَقُلَ مِنْهَا قَلْبُهُ، وَإِنَّ زَادَ زَادَتْ حَتَّى يُغَلَّفَ بِهَا قَلْبُهُ، فَذَلِكَ الرَّانُ الَّذِي ذَكَرَ اللهُ فِي كِتَابِهِ {كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ} [المطففين: 14» [شعب الإيمان 9/ 373]. یعنی: هر گاه مؤمن مرتکب گناهی شود، یک نقطه سیاه در قلبش به وجود می آید، اگر توبه و استغفار نموده و از آن دست بردارد، قلبش صیقل داده می شود و اگر زیاد گناه کرد، سیاه قلبش نیز زیاد شده تاکه قلب او را فرا می گیرد؛ این است زنگاری که خداوند در کتابش بیان می کند ( نه چنان است؛ بلکه زنگاریست که در نتیجه اعمال، به قلب های شان جا گرفته است.)[3]

و نیز رسول الله صلی الله علیه وسلم اثر فتنه ها را بر دلها بیان می دارد و می فرماید: «تُعْرَض الفتن على القلوب كعرض الحصير عودًا عودًا، فأي قلب أشربها نكتت فيه نكتة سوداء، وأي قلب أنكرها نكتت فيه نكتة بيضاء حتى تعود القلوب إلى قلبين: قلب أسود مرباد كالكوز مجخيًّا لا يعرف معروفًا ولا ينكر منكرًا بما أشرب من هواها، وقلب أبيض لا تضـره فتنة ما دامـت السماوات والأرض» (رواه مسلم). یعنی: فتنه ها بر دلها مانند چوب های بوریا پهن می گردد؛ فتنه به هر قلبی که وارد شود، یک نقطه سیاهی به آن پیدا می گردد و هر قلبی که از فتنه رهایی یابد، یک نقطه سفید بر قلبش به وجود می آید؛ تاکه قلبها دو قسم می شوند:‌ یکی قلب سیاه خاکستری که به کوزه سرنگون شده می ماند و هیچ معروفی را نشناخته و از منکری که نفسش خواهش می کند، دست بر نمی دارد، و دیگری قلب سفید و درخشانی است که تا زمین و آسمانها باقی است، هیچ فتنه به آن ضرر رسانده نمی تواند.

 

چگونگی تقویت ایمان در دلها:

برای این که ایمان در قلب ضعیف نشود، بر مسلمان لازم است که ذکر خدا و دعا را زیاد انجام دهد؛ چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم به ما دستور می دهد:‌ «إن الإيمان يخلق في جوف أحدكم كما يخلق الثوب، فأسألوا الله أن يجدد الإيمان في قلوبكم». یعنی: ایمان در قلب های شما مانند لباس کهنه می شود؛ پس از خداوند بخواهید که ایمان را در قلب های شما تجدید نماید.[4]

رسول الله نیز می فرمایند:‌ «ما من القلوب قلب إلا وله سحابة كسحابة القم ، بَيْنًا يُضِيء، وإذا علت عليه سحابة فأظلم، وإذا تجلت عنه أضاء». یعنی: هیچ قلبی نیست مگر این که ابری بر آن گماشته شده است؛ هر گاه ابری بر آن سایه افگند،‌ تاریک می گردد و آنگاه که ابری کنار رود، قلب روشن می گردد.[5]

و می فرمایند:‌ «إن القلب ليصدأ كما يصدأ الحديد وجلاؤه ذكر الله» (رواه البيهقي). یعنی:  قلب مانند آهن زنگار می گیرد و صیقل آن ذکر خداوند متعال می باشد.[6]

 

برخی وسایل تقویت ایمان در قلوب که علماء و دعوتگرانی که به تربیت روحی اهتمام می ورزند، توصیه می نمایند:

-    بر پایی بسیار نماز،‌ به خصوص در نیمه شب.

-

یک شنبه 22 آبان 1391برچسب:, :: 9:0 :: نويسنده : قرآن وسنت

نصیحتم به تو ...

اینست که همه این نداها را که تو را به بی‌حیایی و عریانی و بی‌حجابی فرا می‌خوانند را رد کرده و به آنها بدیده حقارت و پستی بنگر، و به آنچه که خداوند برای امهات المؤمنین پسندیده که در خانه بمانند و بی‌پردگی دوران جاهلیت را ترک کنند راضی شوی. آنگونه که در قرآن می‌فرماید: [الأحزاب: 33] «و در خانه‌هایتان بمانید و مانند دوران جاهلیت نخست بی‌حجابی نکنید». و این که زندگی ستروپوشش را بر زندگی عریانی و بی‌حیایی برتری دهی. و بدان که زیباترین چیز نزد دختران شرم و حیاست، و حیا به حجاب بستگی دارد.

و اگر از آن دست برداری شرم و حیا را از دست خواهی داد، و اگر حیا را از دست دادی حتما هرچه خوبی و زیباییست را نیز از دست داده و خدای ناخواسته شیطانی خواهی گشت در لباس زن، و اما نصیحتم به آنانی که فریب ادعاهای گمراه‌کننده دشمنان اسلام و دشمنان عفت و پاکدامنی و حیا را خورده و در منجلاب بی‌حجابی و بی‌حیایی و لختی و عریانی افتاده اند، نصیحتم به آنان اینست که از خواب غفلت بیدار گشته و به پروردگارشان بازگشته و توبه کنند، و اگر مسلمان واقعی اند آنچه خداوند به پوشیدن آن امر کرده را بپوشند و نخستین چیزی را که باید بپوشند همان چهره است که همه زیبایی و جمال زن در آن نهفته و باعث هر فتنه‌ایست.

و بداند که تمدن و پیشرفت در پرده‌برداشتن از چهره و اماکن زیبایی و زینت آنگونه که کالا را پیش روی هر رهگذری می‌گذارند نیست، بلکه این همان سقوط و سرازیری به سوی پستی و ذلت است. و بداند که همه دعوات آزادی مزعوم چیزی جز دعوت به رهایی از اخلاق و آداب و ترک ارزش‌ها والگوهای نیک و اصول والای انسانی و افتادن در شر و فساد نیست، تا چرا گاهی برای انظار و سفره‌ای باز برای اصحاب شهوت و هوس گردد.

و موت و سکرات آن و قبر و تاریکی اش و روز حشر و سختی‌ها و شدائد آن و آتش و بند و زنجیر آن را بیاد آورد، و همچنین وقوف خود نزد خداوند را بیاد آورد و چه دلیلی خواهد داشت، و چگونه در باره اعمال خلاف اسلام و ایمان و پروردگار و روز قیامت خود به خالق و پروردگارش پاسخ خواهد داد.

این همان چیزی بود که به هر زن مسلمانی گوشزد کردم، پس از این هرکه خواست از سخن من پند گیرد یا ملال. _. [فصلت: 46] «و پروردگارت بر بندگان ستم نمی‌کند». _. [آل عمران: 99] «و نه خداوند از آنچه انجام می‌دهید غافل است».

خداوند همه را به آنچه که دوست دارد و می‌پسندد توفیق دهد.

 

 

یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:, :: 11:9 :: نويسنده : قرآن وسنت

رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرموده اند : ایمان هفتاد واندی شعبه دارد ، وما در زیر این شعبه جات را ذکر نموده ایم:

1 = ایمان و اعتقاد به الله عزوجل داشتن.

2 = به تمام پیامبران علیهم السلام ایمان داشتن.

3 = ایمان به فرشتگان.

4 = ایمان به قرآن ودیگر کتابهای آسمانی.

5 = ایمان به خوب بد تقدیر.

6 = ایمان به قیامت .

7 = ایمان به بر انگیخته شدن بعد از مرگ وحشر ونشر شدن.

8 = ایمان به جمع شدن مردم در میدان عرصات بعد از زنده شدن وبیرون شدن از قبرها.

9 = ایمان به این که بهشت خانه مومنان ودوزخ خانه کافران است.

10 = دوستی و محبت با الله مهربان.

11 = ترس از الله متعال.

12 = امید به الله متعال داشتن.

13 = توکل بر الله داشتن ودر هر چیزتسلیم دستورات او بودن.

14 = دوستی ومحبت با رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم.

15 = احترام پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را داشتن وایشان را بزرگوار ومعظم دانستن.

16 = دوست داشتن دین و متحمس بودن نسبت به آن .

17 = یادگیری علم دین.

18 = رساندن وانتشار علم دین.

19 = بزرگ دانستن قرآن واحترام قایل بدون نسبت به آن.

20 = طهارات وپاکی.

21 = خواندن نماز.

22 = پرداخت زکات .

23 = روزه.

24 = اعتکاف.

25 = انجام حج وعمره.

26 = جهاد فی سبیل الله.

27 = مرز بانی و پاسداری مرزهای سرزمین اسلامی.

28 = در میان جهاد و مبارزه با دشمن اسلام استقامت نمودن و

فرار نکردن.

29 = پرداخت خمس یعنی یک پنجم مال غنیمت به رهبرحکومت اسلامی ویا ماموران حکومت اسلامی.

30 = آزاد کردان برده برای فقط برای رضای الله مهربان.

31 = پرداخت تمام کفارات و جرمانه های مالی که بر انسان بنا بر گناهان و یا سوگندها واجب می گردد.

32 = وفای به عهد وپیمان ها.

33 = به یاد نعمات الهی بودن وشکر آنها را بجا آوردن.

34 = زبان خویش را کنترل و حفاظت نمودن.

35 = امانتداربودن وامانتهای مردم به آنها پرداخت نمودن.

36 = پرهیزازقتل انسانهای بی گناه وجنایت بر افراد .

37 = شرم گاه خویش را از کارهای خلاف شرع و نامشروع حفظ نمودن.

38 = دست درازی به مال مردم نکردن و خود را از عمل زشت دزدی بدور داشتن.

39 = حلال خور بودن واز خورد و نوش چیزهای حرام و مشکوک و یا خورد نوش به روشهای غیر شرعی پرهیز نمودن.

40 =از لباس و ظروف مجاز شرعی و با روش و شمایل بیان شده از جانب اسلام استفاده نمودن واز لوازم ،ظروف ولباس های غیر شرعی استفاده ننمودن.

41 = از بازیها و سرگرمیهای ناجایز و حرام پرهیز نمودن.

42 = میان روی در انفاق و پرهیز از خوردن مال حرام .

43 = ترک کینه وحسد نسبت به دیگران.

44 = حرام بودن ریختن آبروی دیگران و پرهیز از این عمل زشت.

45 = اخلاص در اعمال و ترک ریا.

46 = با انجام نیکیها شاد شدن وبا ارتکاب گناهان ناراحت شدن.

47 = از هر گناهی توبه نمودن.

48 = قربانی و دیگر حیواناتی که شریعت اسلام کشتن و ذبح نمودن آنها رادستور داده از قبیل عقیقه وغیره را رعایت نمودن و برای الله مهربان این کار را انحام دادن .

49 = ازدستورات موافق با شرع رهبران و امیران پیروی نمودن.

50 = باجماعت مسلمانان بودن واز اختلاف و پراکندگی بدور بودن.

51 = برمردم با عدل وانصاف رهبری و حکومت نمودن ودر قضاوتها انصاف را رعایت نمودن.

52 = امر به معرذوف و نهی از منکر نمودن.

53 = تعاون وهمکاری نمودن در کارهای نیک و خیر.

54 = شرم وحیاء داشتن و خود را با این صفت زیبا آراستن.

55 = نیکی به پدر ومادر.

56 = بر قراری روابط خویشاوندی.

57 = خوش اخلاقی.

58 = نیکی نمودن به غلامان وبردگان زیر دست.

59 = رعایت نمودن حق آقایان و صحابان (از جانب بر دگان).

60 = رعایت حقوق فرزندان وخانواده.

61 = با اهل دین دوستی نمودن وبا آنها همراه ونزدیک بودن وسلام وعلیک نمودن.

62 = جواب سلام دیگران را دادن.

63 = به عیادت بیماران رفتن.

64 = بر مسلمانان نماز جنازه خواندن.

65 = جواب عطسه زننده ای که الحمد لله گفت دادن..

66 = از کفار و مفسدین دوری نمودن وبا آنها سخت و خشن نمودن.

67 = اکرام همسایه.

68 = اکرام مهمان.

69 = پرده پوشی گنه کاران نمودن.

70 = بر مشکلات و انجام عبادات و در مقابل شهوات صبر نمودن.

71 = بی  رغبت بودن نسبت به دنیا وآرزوهای اندک دنیوی داشتن.

72 = با غیرت بودن ودیوث نبودن.

73 = از لغویات پرهیز نمودن.

74 = سخاوت مند بود.

75 = برکوچکان رحم واحترام بزرگان را نگه داشتن.

76 = در میان افراد صلح بر قرار نمودن وقهرو ناراحتیها را از بین بردن.

77 = هر آنچه از خیر و خوبی برای خویش می پسندد برای برادر دینیش نیز بپسندد و هر چیز برای خویش نمی پسندد برای برادر خویش هم نپسندد که می شود چیزهای تکلیف را از راه دور کردن را نیز جزء همین قرار داد.

سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:, :: 17:11 :: نويسنده : قرآن وسنت

زندگي روزمره جوان مسلمان

 

 


1) وقتي روز نوي در زندگي يك جوان مسلمان طلوع كند، بعداز بيدارشدن، دعاي مشهور بيداري را مي¬خواند:‌«الحمد لله الذي احيانا بعد ما اماتنا و إليه النشور». آنگاه كه مي¬خواهد به قضاي حاجت برود، «اللهم إني أعوذبك من الخبث والخبائث» گفته و به پاي چپش وارد مستراح مي گردد و در وقت بيرون شدن، اول پاي راست را بيرون گذاشته و «غفرانك» مي گويد؛ در حين قضاي حاجت، رو و پشت خويش را به طرف قبله نمي¬كند، بدليل حديث پيامبر صلي الله عليه وسلم كه مي¬فرمايد: (وقتي به رفع حاجت رفتيد، رو وپشت تان را به طرف قبله نگردانيد). جوان مسلمان تلاش مي كند كه از نجاست ها خود را دورسازد تا نجاست بر لباس و بدن او نپاشد؛ چنانچه رسول خدا مي فرمايد: (از بول و ادرار خود بپرهيزيد؛ چراكه اغلب عذاب قبر از ادراري است كه به لباس بپاشد). سپس جوان وضوء گرفته و در پايان وضوء اين دعا را مي خواند«أشهد أن لااله الاالله وحده لاشريك له أشهد ان محمداً عبده و رسوله، اللهم اجعلني من التوابين واجعلني من المتطهرين
2)
واگرتوانست قبل از صبح بيدار شود، چند ركعت نماز تهجد همراه وتر خوانده و بعداز طلوع صبح دو ركعت سنت صبح را مي¬خواند و مي كوشد تا نماز را به جماعت در مسجد ادا نمايد، چون نماز جماعت نزد خدا بهتر و محبوبتر است. رسول خدا مي فرمايد:(نماز جماعت از نماز انفرادي بيست و هفت درجه فضيلت دارد). و بعد از نماز صبح ده مرتبه «لااله الا الله وحده لاشريك له له الملك و له الحمد و هو علي كل شيءٍ قدير» مي گويد. و بعد از هرنمازي سي سه بار سبحان الله و سي سه بار الحمدلله و سي سه بار الله اكبر ومرتبه صدم لااله الاالله مي گويد و آية الكرسي، سوره اخلاص، فلق و ناس را مي خواند.
3)
بعد از آن به اندازه توان خود قرآن كريم تلاوت مي نمايد(خوبست يك جزء تلاوت كند). پيامبر صلي الله عليه وسلم فرمودند: ( بهترين شما كسي است كه قرآن بياموزد و به ديگران بياموزاند) ونيز فرمودند:(قرآن بخوانيد چراكه در روز قيامت، قرآن از خواننده اش شفاعت مي كند
4)
بعد اگروقت كافي داشت، هدفمندانه لحظه ي ورزش مي نمايد تا بدن او قوي گردد، بدليل حديث شريف كه مي فرمايد: (مؤمن قوي نزد خدا از مؤمن ضعيف بهتر و محبوبتر است
5)
وقتي جوان مسلمان از خانه بيرون مي شود، اين دعا را مي خواند: « بسم الله توكلت علي الله لاحول و لا قوة الا بالله. اللهم إني اعوذ بك أن أضل او اُضل او ازل او اُزل او اظلم او اُظلم او اجهل او اُجهل عليّ» و در راه به سوي كار و درسگاهش آداب راه را رعايت مي كند؛ مثل: سلام كردن، سخن نيك گفتن با مردم، امر به معروف ، نهي از منكر، چشم فروهشتن .
6)
درمدرسه و دانشگاه و محيط كارش، برتقوي الهي، همراهي با نيكان و پرهيزگاران، جديت دركار ودرس، مداومت برنماز، ضبط نفس، صداقت،‌اخلاص در برخورد با هم صنفيان و مردم و برطرف كردن نيازشان... حريص مي باشد و به بزرگان احترام و قدرداني كرده و باكودكان شفقت وهمكاري مي نمايد.
7)
پس وقتي به خانه بر گشت، براي اداي نماز به جماعت كوشا مي باشد، و در راه رفتن به مسجد اين دعا را مي خواند: « اللهم اجعل في قلبي نوراً، و في بصري نوراً و في سمعي نوراً و عن يميني نوراً وعن يساري نوراً و فوقي نوراً و تحتي نوراً و امامي نوراً وخلفي نوراً واجعل لي نوراً». و به پاي راست داخل مسجد شده و مي گويد: بسم الله، والصلاة والسلام علي رسول الله، «اللهم افتح لي ابواب رحمتك» و بعد از اداي نماز به پاي چپ بيرون شده و مي گويد: « اللهم إني اسئلك من فضلك
8)
جوان مسلمان وظايف روزانه اش را به موقع و به گونه نيكوتر و كاملتر زير نظارت برزگترها انجام مي دهد. ودرحين اداي واجبات مهارت و پختگي بيشتري كسب مي كند، تاكه براي همكارانش چهره يك مسلمان راستين جدي و پخته كاري را به نمايش بگذارد. رسول معظم اسلام فرمودند:‌ ( خداوند جل جلاله دوست دارد، وقتي يكي از شما كاري را انجام مي دهد به اتقان و پختگي برساند
9)
جوان مسلمان خيلي شب نشيني نمي كند؛ چون به تندرستي ضرر مي رساند، و بركت هاي كه در صبح آينده در اداي نماز و خوانش ادعيه و اذكار در انتظار اوست، ضايع مي گردد. وقتي جوان در بستر خواب مي رود،‌به پهلوي راست مي خوابد و آية الكرسي و سوره اخلاص و فلق و ناس را مي خواند و بعد اين دعا را مي خواند: « اللهم ربي بك وضعت جنبي و بك ارفعه، إن امسك نفسي، فاغفرلها، وإن ارسلتها فاحفظها بما تحفظ به عبادك الصالحين
10)
اين گونه جوان مسلمان روز را سپري مي كند؛ بلكه همه روزها را مملو به هدايت نبوي، خير ونيكي وبه نيك بختي خود وهمه مردم مي گذراند.

 

دو شنبه 15 آبان 1391برچسب:, :: 17:41 :: نويسنده : قرآن وسنت

براي تمام مسلمانان الخصوص آن مردان و زناني که امسال به حج خانۀ الله متعال مشرف شده‌ اند بهترين و بزرگترين و قيمتي‌ترين تحيه را تقديم مي‌دارم، تحيۀ اسلام، تحيۀ اهل جنت:
السلام عليکم و رحمت الله و برکاته..
الله متعال حج‌تان را قبول فرمايد، و گناهان‌تان را بيامرزد، و شما را از اهل فردوس اعلي بگرداند.
خوشا بر حال کساني‌که الله متعال آنها را از ميان مردم انتخاب نموده و براي حج خانۀ خود برگزيده است، و به آمدن در اين ديار مقدس مشرف ساخته است.
خوشا بر چشماني که به ديدن کعبۀ معظمه، مسجد الحرام، مني، عرفات، مزدلفه، و مسجد پيامبر صلي الله عليه وسلم - و ديگر اماکن مقدسه شرفياب شده، و در اين جاهاي پاک ترس از عذاب الله، و اميد رحمت او، وشوق و رغبت به بهشت جاويدانۀ او؛ اشکها ريزانيده، و شبها در بيداري بسر برده است.
خوشا بر قدمهايي که گرداگرد بيت الله الحرام طواف نموده وميان صفا ومروه سعي کرده، و در ميدان عرفات ايستاده، و به سوي مشاعر مقدسه گام برداشته است.
خوشا بر عرقهايي که در راه بدست آوردن رضاي الله متعال چکيده است.
خوشا بر آن موهايي که در راه طاعت الله جل جلاله غبارآلود گرديده وبخاطر خشنودي اوتعالي تراشيده شده و در آن خاکهاي پاک سپرده شده است.
حاجي محترم! حالا بعد از آن که مناسک حج را به کمک الله پُره نمودي، و مراسم آنرا به ياري الله به پايان رساندي؛ بايد از خود بپرسي: بعد از حج چه بايد کرد؟
حاجي عزيزم! من مي‌خواهم به خدمت شما جواب اين سوال مهم را به گونۀ مختصر عرض نمايم، به اميد اينکه برادران و خواهرانم از جواب آن بهره مند گرديده وبراي بندۀ بيچاره دعاي نيک کنند اينکه چند روز باقي‌ماندۀ خود را در خدمت دين بسر برده، و اين دنيا را بر ايمان وداع نموده، و در روز محشر زير پرچم جناب مصطفي صلي الله عليه وسلم - حشر کند.
بايد بدانيم که الله متعال حج را بر بندگانش فرض نگردانيده مگر بخاطر حکمت بزرگي، و مصالح مهمي، و منافع متعددي که در اين فرمودۀ خود به آن اشاره نموده است: «لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ» {سورۀ حج: 28} (تا شاهد منافعي براي خود شوند)
و يکي از منافع هم همان درسهاي بزرگي است که حاجي محترم آن را از حج خود مي‌آموزد.
حاجي عاليمقام! بعد از حج چه بايد کرد؟
در پاسخ اين سوال به کمک و ياري الله متعال مي‌گويم:
اول: نخست از همه بايد شکر الله متعال را بجا آوري.
آن ذاتي که تو را از نيستي به هستي آورده، و از بين همه مخلوقات انسان عاقل آفريده، واز ميان همه انسانها بندۀ مسلمان گردانيده، و از بين تعداد زيادي از مسلمانان تو را براي حج خانۀ خود اختيار کرده است.
و اينک تو هم - به فضل و کرم اوتعالي مراسم حج را به پايان رساندي، و به کشور خود سالم و صحتمند بازگشتي، و با اهل و فاميل خود يکجا شدي.
اگر توفيق و هدايت الله متعال نمي‌بود، و اگر رحمت و مهرباني الله جل جلاله نمي‌بود، واگر کمک و ياري الله عزوجل نمي‌بود؛ کجا اين نعمتها همه برايت ميسر مي‌شد؟! و کجا از اين فضيلتها و خوبيها برخوردار مي‌شدي؟!.
پس واجب تو نسبت به اين نعمتها چيست؟
واجب تو اينست که شکر ذات يکتاي الله متعال را که برايت اين نعمتها را ارزاني فرموده است بجا آوري، و او را هميشه حمد و ستايش گوئي.
الله تعالي مي‌فرمايد: «وَاشْكُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ» {سورۀ نحل: 114} ﴿ونعمتهاي الله متعال را سپاسگزاري نمائيد اگر واقعاً او را پرستش خواهيد نمود.
شکر و سپاسگزاري تنها چند کلمه نيست که آنرا بر زبان جاري کني و بس، بلکه شکر تحقق نمي‌يابد تا سه شرط در آن فراهم نشود:
1-
قول زبان: ثنا و ستايش الله متعال را گفتن، و اين نعمتها را به اوتعالي نسبت دادن، وهميشه از آن صحبت کردن «وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ» {سورۀ ضحي: 11}. (و اما از نعمتهاي پروردگارت پس بايد بازگو و صحبت کني). پس بگو: حمد و ستايش خدايي را که برايم حج خانۀ خود را ميسر کرد، و اينکه من حج کردم محض نعمت و احسان الله متعال است، و يکي از بزرگترين فضل و کرم الله بالاي من اينست که خانۀ او را حج کردم.
2-
اعتراف قلب: در قلب خود اقرار و اعتراف به نعمتهاي الله متعال داشتن، و به اين باور بودن که همه نعمتها از جانب الله متعال است «وَمَا بِكُم مِّن نِّعْمَةٍ فَمِنَ اللّهِ» {سورۀ نحل: 53}. ﴿وآنچه از نعمتها در شما وجود دارد همه از جانب الله است.
3-
عمل اندام: با اندام خود اعمالي را انجام دادن که دلالت بر شکر الله مي‌کند، از انواع طاعات و عبادات که الله متعال آن را مشروع گردانيده و از بندگانش مي‌پسندد.
دوم: هميشه دعا کردن اينکه الله متعال حجت را قبول فرمايد، و از کوتاهي‌ات در حج درگذرد.
و اين شان بندۀ مؤمن است که هرگاه کدام طاعت يا عبادتي را انجام داد از پروردگار خود اميد قبول مي‌داشته باشد، و هميشه دعا و زاري مي‌کند اينکه الله متعال آن را از وي بپذيرد.
الله تعالي در اين باره براي ما نمونه‌اي از عملکرد پيامبران خود پيش نموده مي‌فرمايد: «وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ» {سورۀ بقره: 127} ﴿و به ياد آور آنگاه را که ابراهيم و اسماعيل پايه‌هاي خانۀ کعبه را بالا مي‌بردند و در آن اثنا دعا مي‌کردند و مي‌گفتند: پروردگارا! از ما قبول فرما، چون تو بسيار شنوا وبي‌حد دانا استي.
و در جاي ديگري نمونه‌اي از عملکرد زنان نيک تقديم مي‌دارد: «إِذْ قَالَتِ امْرَأَةُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّراً فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ» {سورۀ آل عمران: 35} ﴿به ياد آور هنگامي را که همسر عمران گفت: پروردگارا! من آنچه در شکم دارم خالصانه نذر تو کردم، پس آن را از من بپذير، چون تو بسيار شنوا و بي‌حد دانا هستي.
بار الهي! اي ذات شنوا و دانا ! به فضل و کرم خود حج ما را قبول فرما، و از کوتاهي ما درگذر، و ما را از اجر و ثواب محروم نکن.
سوم: خود را به کوتاهي در طاعت الله جل جلاله تهمت نموده و هرگز به عمل خويش مغرور مباش.
زيرا هيچکس نمي‌تواند الله متعال را چنانکه لايق عظمت وبزرگي اوست پرستش کند، وهيچ عمل بشري خالي از کوتاهي نيست، و هر اندازه که اوتعالي را عبادت کنيم باز هم حق او را بجا نياورده ايم .
و هر عملي که صاحبش در پيشگاه الله متعال احساس فقر و کمزوري و نيازمندي مي‌کند؛ آن عمل نزد الله متعال با ارزش‌تر، و به قبول و پذيرايي نزديکتر مي‌باشد، و در مقابل هر عملي که صاحبش مغرور و خودنما و متکبر باشد، آن عمل در خطر قرار دارد، و در دم باد برابر است.
ببينيد الله متعال حال بندگان مؤمن خود را چطور خوب و زيبا بيان کرده مي‌فرمايد: «وَالَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوا وَّقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ» {سورۀ مؤمنون: 60} ﴿وآناني‌که مي‌دهند آنچه داده‌اند (از زکات وصدقات وغيره) در حالي‌که دلهايشان ترسان است که به‌سوي پروردگارشان باز مي‌گردند.
عايشه رضي الله عنها - در مورد اين آيه پيامبر صلي الله عليه وسلم - را پرسيد وگفت: آيا آنها کساني‌اند که دزدي و زنا مي‌کنند وشراب مي‌نوشند اما در عين حال از الله مي‌ترسند؟ فرمود: «نه خير! اي دختر ابوبکر، اي دختر صديق، بلکه او کسي است که نماز مي‌خواند و روزه مي‌گيرد و صدقه مي‌دهد، و در عين حال از الله مي‌ترسد». {روايت ترمذي (3175) وتصحيح آلباني}.
يعني مي‌ترسد که الله متعال اين اعمال را از وي قبول نفرمايد؛ به‌سبب قصور و کوتاهي که از وي در آن اعمال وارد شده است.
سپس الله متعال در بيان پاداش آنها مي‌فرمايد: «أُوْلَئِكَ يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَهُمْ لَهَا سَابِقُونَ» {سورۀ مؤمنونGetBC(11);

پيوندها


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 27
بازدید هفته : 32
بازدید ماه : 186
بازدید کل : 397431
تعداد مطالب : 27
تعداد نظرات : 33
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


گلچينی از بهترين سرودهای اسلامی از خوانندگان جهان اسلام
براي مشاهده تمامي سايتها کليک کنيد

لوگوی سایتها و وبلاگهای اهل سنت

محکوم کردن توهین به پیامبر